شرح دعای روز ششم ماه رمضان؛ چگونه میتوان از غضب الهی در امان ماند؟
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۳۸۹۷۱
ایسنا/قم در دعای روز ششم ماه رمضان آمده است «خدایا در این ماه مرا به خاطر نافرمانیت خوار مکن و با تازیانه انتقامت عذاب مکن و از موجبات خشمت دور کن، به حقّ نعمتهای ظاهری و باطنیت، ای نهایت میل مشتاقان.»
«اللهُمَّ لا تَخْذُلْنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ، وَلاتَضْرِبْنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ، وَزَحْزِحْنی فیهِ مِنْ مُوجِباتِسَخَطِکَ، بِمَنِّکَ وَایادیکَ، یا مُنْتَهی رَغْبَةِ الرَّاغِبین»
«خدایا در این ماه مرا به خاطر نافرمانیت خوار مکن و با تازیانه انتقامت عذاب مکن و از موجبات خشمت دور کن، به حقّ نعمتهای ظاهری و باطنیت، ای نهایت میل مشتاقان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شرح دعای روز ششم ماه مبارک رمضان از منظر آیتالله مکارم شیرازی:
در فراز آغازین دعای روز ششم ماه مبارک رمضان میخوانیم: «اللهُمَّ لا تَخْذُلْنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ» که نشان میدهد پیروی از رذایل نفسانی علاوه بر ایجاد مفاسد عظیم، موجبات ذلّت و استخفاف را نیز فراهم خواهد کرد؛ از آن جهت که خدا دست از یاری چنین کسی بر میدارد. (چرا که خذلان به معنی ترک نصرت و یاری است)
بدین ترتیب شخص گناهکار، با ارتکاب گناه، در حقیقت به خداوند پشت میکند و از او دور میشود و باید با ذلت و حقارت تمام کیفر بیند.
لیکن اگر انسان عاقل و هوشیار باشد اطاعت خدا را غنیمت میشمرد که هم سبب آبرومندی و عزت و پیروزی در دنیاست و هم موجب نجات در آخرت. به عکس، افراد نادان معصیت و فجور را ترجیح میدهند که هم مایه ذلت در دنیا و هم خسارت در آخرت است؛ زیرا هیچ کسی بر اثر طاعت، کوچک نشده و هیچ کسی بر اثر معصیت بزرگ نشده است.
از این رو یکی از مهمترین راههای به دست آوردن عزت، دوری از گناه و نافرمانی خداست. امام حسن (ع) در این زمینه میفرماید: «اذا أَرَدْتَ عِزّاً بِلا عَشیرةٍ، وَهَیْبَةً بِلا سُلطانٍ، فَاخْرُجْ منْ ذُلِّ مَعْصِیةِ اللَّهِ الی عزِّ طاعَةِ اللَّهِ؛ هرگاه خواستی عزّت داشته باشی بدون این که فامیل داشته باشی و عظمت بدون سلطنت داشته باشی، از ذلت معصیت خداوند به سوی عزّت طاعت او خارج شو».
آری هر کسی که در مسیر طاعت خداست عزیز میشود و هرکسی که در مسیر معصیت خدا قرار دارد ذلیل خواهد شد. با این تفاسیر باید زمینه بازگشت به سوی خدا و ترک عصیان و گناه و فساد را فراهم کرد تا مهر ذلت از پیشانی فرد گنهکار پاک شود.
لیکن نکتۀ جالب این است که خداوند متعال نیز نهتنها توبهکارانی که توبه میکنند و ایمان میآورند و با اعمال صالح، گذشته را جبران مینمایند، میپذیرد و عذاب و مجازات را از آنها بر طرف میکند و آنها را از خواری و ذلّتِ آلودگی به گناه نجات میدهد، بلکه لطف ویژه و عنایت خاص خویش را نیز شامل آنها میکند و پرونده اعمال زشت آنها را تبدیل به اعمال نیک و خوب میکند؛ چراکه این کار مقتضی غفران و رحمت پروردگار است!
دعا و استغفار؛ عامل کلیدی در رفع عذاب و بلای الهی
بیتردید وقتی گناه و آلودگی همچون بیماری خوره به جان انسان میافتد و روح ایمان را میخورد و از بین میبرد و کار بهجایی میرسد که سر از تکذیب آیات الهی در میآورد و به مرحلهای میرسد که دیگر هیچ وعظ، اندرز و انذاری مؤثر نیست، در این حالت جز تازیانه عذاب دردناک الهی راهی باقی نمیماند؛ لذا به درگاه خدا عرضه میداریم: «وَلاتَضْرِبْنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ و با تازیانه انتقامت مرا عذاب مکن».
حال هنگامیکه انسان گناه میکند از سه حال بیرون نیست، یا خودش متوجه میشود و باز میگردد و یا خداوند تازیانه «بلا» بر او مینوازد تا بیدار شود و یا شایستگی هیچ یک از این دو را ندارد، خدا به جای بلا نعمت به او میبخشد و این همان «عذاب استدراج» است؛ لذا به دفعات باید دعا کرد تا طوفان بلاها فرونشیند و عذاب بر طرف شود.
در منابع شیعه از حضرت علی (ع) و در منابع اهل تسنن از شاگرد آن حضرت، ابن عباس نقل شده است: «کان فی الارض امانان من عذاب اللَّه و قد رفع احدهما فدونکم الآخر فتمسکوا به و قرأ هذه الایة؛ در روی زمین دو وسیله امنیت از عذاب الهی بود یکی از آنها (که وجود پیامبر بود) برداشته شد. هم اکنون به دومی (استغفار) تمسک جویید.»
در این میان میتوان گفت وجود پیامبران وسیله مؤثری برای امنیت مردم در برابر بلاهای سخت و سنگین و پس از آن استغفار و توبه و روی آوردن به درگاه حق عامل دیگری است؛ اما اگر عامل دوم نیز بر چیده شود جوامع بشری هیچگونه مصونیتی در برابر مجازات دردناکی که به خاطر گناهانشان در انتظار آنهاست نخواهند داشت.
این مجازات در شکل حوادث دردناک طبیعی یا جنگهای خانمانسوز و ویرانگر یا اشکال دیگر آشکار میشوند، همانگونه که انواع مختلف آن را تاکنون دیده یا شنیدهایم.
علائم خشم خدا
بیشک باید از هر آنچه موجب خشم خداوند میشود اجتناب نمود؛ لذا در دعای روز ششم به درگاه خداوند عرضه میداریم: «وَزَحْزِحْنی فیهِ مِنْ مُوجِباتِسَخَطِکَ؛ و مرا از موجبات خشمت دور کن».
با این تفاسیر باید به برخی عوامل خشم خداوند اشاره کرد؛ به عنوان نمونه دنیاگرایی نزدیکترین منزلگاه به خشم خدا و دورترین آنها از رضا و خشنودی اوست؛ دلیل آن هم روشن است؛ چرا که دنیا مجموعههایی است از هوا و هوسهای سرکش که از هر سو انسان را به طرف گناه میراند و موجب خشم خدا و ناخشنودی او میشود و یا غضب که خرمن ایمان و سعادت و هستی انسان را میسوزاند و آثار ویرانگری روی اعصاب انسان میگذارد، عمر او را کم میکند و سلامتی او را به خطر میاندازد و از رسیدن به مقامات معنوی و مادی بازمیدارد و از همه مهمتر غضب آتش خشم خدا را در دنیا و آخرت میافروزد.
بهعکس، حلم و بردباری رمز موفقیت، پیشرفت، سلامت روح و جسم و سبب محبوبیت در جامعه و موجب رضای خدا و دوری شیطان است.
همچنین خلف وعده، موجب خشم خدا و خلق است؛ خداوند متعال میفرماید: کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لَاتَفْعَلُونَ؛ نزد خدا بسیار خشمآور است که چیزی را بگویید که انجام نمیدهید. از سوی دیگر در حدیثی آمده است: «انفاق نهانی خشم خدا را فرو مینشاند و همانگونه که آب آتش را خاموش میکند، گناه انسان را از بین میبرد!»
در حدیثی حضرت علی (ع) فرمود: «بِالبُکاءِ مِن خَشیَةِ اللّهِ یُطفِئُ بِحاراً مِن غَضَبِ اللّهِ؛ گریه از ترس خدا، دریاهایی از خشم خدا را خاموش میکند»
بنابراین باید از گناهانی که انسان را در ورطه هلاکت میافکند و از عیبهایی که باعث خشم خدا میشود برحذر بود و هرگز رضای مردم را به بهای خشم خدا و اطاعت مخلوق را به قیمت معصیت خالق به جان نخرید چرا که آن شعبهای از شرک است.
معرفت نعمت های خدا؛ طریق معرفه الله و بهترین راه شکرگزاری
در خاتمه به درگاه الهی عرضه میداریم: «ِبمَنِّکَ وَایادیکَ، یا مُنْتَهی رَغْبَةِ الرَّاغِبین؛ به حقّ نعمتهای ظاهری و باطنیت، ای نهایت میل مشتاقان»؛ که از یک سو اشاره به تلاش و کوششهایی است که در طریق معرفة اللّه و شناخت ذات و صفات پروردگار، از سوی مشتاقان و عاشقان، انجام میگیرد.
همچنین از تقویت روح شکرگزاری در انسان حکایت میکند که معرفت به نعمتها خود از جمله راههای تحقق شکرگزاری واقعی به درگاه الهی است؛ زیرا نعمتهای خداوند سرتاپای وجود انسان را در برمیگیرد، نعمتهای مادی و معنوی، نعمتهای ظاهری و باطنی و نعمهای فردی و اجتماعی که هر کدام نعمت بزرگی محسوب میشود؛ بنابراین نباید تهدیدهای الهی را به جهت جهل و سبک شمردن خشم پروردگار و ایمنی از کیفر او دور شمرد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری ماه رمضان 1401 دعای ماه رمضان دعای روز ششم ماه نعمت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۳۸۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چهارمین پیشنشست دوازدهمین همایش فلسفۀ دین معاصر در دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی
به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، اولین سخنران این پیشنشست، مهدی ساعتچی، استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه شهید مطهری بودند که تحت عنوان «همبستگی مفهوم شرّ و ایدۀ خدا» سخنان خود را ایراد نمودند.
وی در ابتدای این نشست اظهار داشت: همبستگی مفهومی بین مفهوم شر و ایدۀ خدا باعث میشود که نتوان بحث را به صورت متافیزیکی حل کرد. بنابراین، باید پیش از ارائۀ پاسخ، خود سوال را با دقت بررسی کرد و به خاستگاه آن راه یافت. ایشان افزودند: چه مسئله را منطقی بدانیم، چه قرینهای و چه اگزیستانسیالیستی، بین مفهوم شرّ و تصور خدا ناسازگاری وجود دارد. ولی اگر بهصورت پدیدارشناسانه به خاستگاه ظهور شرّ نزد انسان مراجعه کنیم به پیشفرضهایی توجهمان جلب میشود که خود را در مسئلۀ شر آشکار نمیکنند. بدین منظور میتوان پرسید، با تصدیق تجربۀ شرّ، آیا شرّ نامیدن شرور بدیهی است یا باید مورد تحلیل قرار گیرد؟ به نظر میرسد سه مؤلفه برای شرّ دانستن شرور لازم است که در عبارتند (۱) وجه سوبژکتیو آن، (۲) درک محرومیت با شرور و (۳) اعتراض به شرور. اگر این سه مؤلفه نباشند، اساساً آنچه شرّ دانسته میشود دیگر اینچنین لحاظ نخواهند شد.
استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه شهید مطهری توضیح داد: در اینجا مرادم از سوژه، مُدرَک انسانی از منظر اول شخص است. چون شر نحوی ارزشگذاری بر امور جهان است، لاجرم وجه سوبژکتیو دارد؛ اگرچه این ارزشگذاری دلبخواهانه نباشد. در مؤلفۀ دوم گفته میشود که ناهماهنگی بین خواست و واقعیت انسانی یا طبیعی، و باعث بروز احساس محرومیت میشود و این احساس دلیل شرّ دانستن شر است. مولفۀ سوم جایگاه مسئلهآفرین بحث از شرور است: چون وقتی انسان در مقابل این محرومیت دست به اعتراض میزند و این ناخرسندی را ابراز میکند، مسئلۀ شر سربرمیآورد.
دکتر ساعتچی افزودند: بنابراین، در نظر من گزارۀ «شر وجود دارد»، اگرچه در قامت یک گزارۀ غیرزنده و صوری در مسئلۀ شر مطرح است، ولی ناظر به یک واقعیت خارجی نیست، بلکه بیانکنندۀ آن است که «یک انسان در مقابل محرومیت خود معترض است.» اگر شر این چنین تحلیل شود، مسئلۀ شر به نحو دیگری صورتبندی میشود. علاوه بر این باید گفت، انسانی دست به این اعتراض میزند که بخواهد خود همۀ اوصاف کمالیه را داشته باشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که شرّ یک وضعیت سوبژکتیو است که طالب صفات ابژکتیو خداست و اینچنین است که بین مفهوم شر و ایدۀ خدا همبستگی وجود دارد.
استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه شهید مطهری جمعبندی کردند که: با این توصیف، وجود شرور راهنمایی برای اشاره به وجود خداست. نکتۀ دومی که میتوان از این بحث استخراج کرد آن است که، تقریر اگزیستانسیال شرّ بر دیگر تقریرهای آن تقدم دارد و به نظر من این نهایت کاری است که میتوان در مسئلۀ شر انجام داد.
دومین سخنران این نشست، غزاله حجتی، استادیار گروه فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه مذاهب اسلامی بودند و سخنرانی خود را ذیل عنوان «کارکردهای عدل الهی» ایراد نموند.
وی تأکید کرد که در این ارائه توصیفی از مجموعه پاسخهایی مطرح میشود که ذیل عدل الهی تعریف شدهاند؛ پاسخهایی که در آنها شرّ بهعنوان امری ابژکتیو لحاظ شده است و باید جدی گرفته شود.
دکتر حجتی توضیح داد، خداباوران با نظریات عدل الهی اولاً دلایل خدا را برای تجویز شرّ توضیح میدهند و سپس تلاش میکنند تبیینهایی برای شرور گزاف در جهان ارایه نمایند تا با وجود خدا سازگار باشد. بر این اساس دو رویکرد مدافعهگرایانه و تبیینی مطرح شده است.
وی افزود: سه دسته نظریه ذیل مدافعهگرایی میتوان مطرح کرد: دستۀ اول میگوید شناخت دلایل شرور صرفاً نزد خداست، دستۀ دوم بر اساس معرفشناسی اصلاحشده میگوید نظریۀ عدلالهی غیرضروری است و دستۀ سوم قائل است به اینکه نظریات عدل الهی ناشی از غرور انسان است. ولی در نگاه تببینی، برخلاف دستۀ اول مدافعهگرایان، گفته میشود خدا در خلقت تلاش کرده تا فهمی اجمالی از دلایل شرور برای انسان بهدست آید. بنابراین روح مدافعهگرایی با مطلوب خلقت مطابق نیست. در مخالفت با دستۀ دوم مدافعهگرایان، نگاه تبیینی میگوید چون پایهبودن باور به خدا منتج به همان سه صفاتی است که در ادیان گفته شده است، بنابراین با این فرض هم نظریۀ عدل الهی ضروری است و نباید از آن صرفنظر کرد. در نهایت، در مخالفت دستۀ سوم مدافعهگرایان که میگویند نظریۀ عدل الهی نامتناسب است، رویکرد تبیینی باور دارد انسانها (حتی برخی از مؤمنان) در جهان رنج تجربه میکنند و همین رنج باعث تفکر درباب آن میشود. بنابراین صرف وجود شرور در جهان برای تفکر درباب آن تناسب ایجاد میکند.
دکتر حجتی در بخش پایانی صحبت خود به دستکم چهار نوع پاسخی که رویکرد تبیینی به مسئلۀ شر مطرح شده اشاره کرد و گفت: عبارتند از نظریۀ مبتنی بر اختیار (آگوستین)، نظریۀ بهترین جهان ممکن (لایبنیتس)، نظریۀ پرورش روح (جان هیک) و رویکرد الهیات پویشی (وایتهد). این پاسخها به انحای مختلف تلاش میکنند، برخلاف مدافعهگرایان، به تفکر در باب شر برانگیزانند و هر یک به نحوی برای آن توجیهی دستوپا کنند.
سومین سخنران این پیشنشست دکتر محمود ویسی، استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه مذاهب اسلامی بودند که تحت عنوان «جستاری در معنای شرّ از دیدگاه امام فخر رازی» سخنان خود را بیان کردند. ایشان گفتند امام فخر رازی متفکری جامع و از علمای برجستۀ اهل سنت هستند و شاید حلیمترین و کبیرترین تفسیر همان تفسیر کبیر ایشان باشد.
وی با اشاره به سخنان دکتر حجتی گفت: شاید آگوستین از روی دست امام فخر رازی نگاه کرده است، چون او هم میگوید که شر عدم است. در یک کلمه، مکتب امام فخر رازی در زمینۀ مسئلۀ شرّ مکتب جبر است، که او آن از اشاعره برگرفته است.
دکتر ویسی بیان کرد: امام فخر رازی یکی از مهمترین منتقدان فلاسفه در مسائل کلامی است و ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. او در کتابهایی مثل المطالب العالیة من العلم الإلهی، پاسخهای افلاطون و ارسطو را در این زمینه ناکافی میداند و تلاش میکند پاسخ جامعی در واکنش به نظرات ابنسینا مطرح کند. امام فخر رازی پیشفرضهای الهیاتی فلاسفه، که از جملۀ آنها حسن و قبح عقلی و قائل بودن به عرضی بودن شرور است، را دلیلی میداند برای ناشایستگی ایشان برای ورود به این بحث. او در مقابل میگوید که باید شرور را منسوب به ذات خداوند دانست و بیان کرد، دلیل وجود آنها بر اساس قرآن بهدست آوردن گنج است. خدا با خلق رنجها، انسانها را به گنج میرساند و بر این اساس شرور دیگر رنج نیستند.
دکتر ویسی با اشارۀ به استناد فخر رازی به آیۀ ۱۵۶ سورۀ بقره، تصریح کرد: در این آیه بیان شده که انسان با اختیار محدودش نمیتواند کاری پیش ببرد و صرفاً با تحمل رنج به گنج میرسد. چون امام فخر رازی قائل است به اینکه انسان خالق افعالش نیست، بلکه کاسب آنهاست. این نظریه، برخلاف قول معتزله که قایل خلق افعال هستند، برگرفته از موضع اشاعره است.
استادیار گروه فقه و مبانی حقوق دانشگاه مذاهب اسلامی در نهایت با نقد رویکردی که قائل به عدمی بودن شرّ است بیان کرد: این رویکرد نگاه الهی را بههم میریزد و در عوض باید از رویکردی دفاع کرد که قایل به لازمۀ خیر و شر در جهان است. مبنای این رویکرد بحث است که ابوحنیفه در پایان عمر برگرفت که براساس آن، حسن و قبح نه عقلی بود نه شرعی، بلکه موضع صحیح قریب به موضع ماتریدیه است که میگوید تا جایی که عقل توان داشته باشد میتوان به آن اعتبار داد، ولی هرجا ناتوان شد شرع وارد عمل میشود.
آخرین سخنران چهارمین پیشنشست دوازدهمین همایش بینالمللی فلسفۀ دین معاصر دکتر مجید قربانعلی دولابی، استادیار فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه مذاهب اسلامی، بود که تحت عنوان «مسئلۀ شر: نگاهی نو به متون اسلامی» سخنرانی خود را ایراد کرد.
وی با این مقدمه آغاز کرد که در گذشته، مسئلۀ شرّ نقض برهان نظم لحاظ میشده، ولی در دورۀ جدید دلیلی بر عدم وجود خدا در نظر گرفته میشود. ولی نگاه جدیدی که ایشان قصد طرح آن را دارند، مبتنی بر تلقی عدمی از شرّ است. تلقیای که میگوید یا شرّ خودش عدمی است، یا به امر عدمی منجر میشود.
وی با اشاره به مبانی حکمت گفت: بر اساس حکمت متعالیه، چون وجود کمال است، هر جا وجود نباشد نقص است و بنابراین نقص و شرّ تقریباً با هم یکی میشوند. از سوی دیگر، از لابهلای متون دینی میتوان پرسید آیا جهان حادث است یا قدیم؟ سپس پرسیده میشود محدِث عالم کیست؟ اگر عالم خودش محدِث خودش بود، شرّ را در آن نمیآفرید؛ چون انتظار میرود کسی شرّ و نقص را برای خودش نخواهد. استناد قرآنی آن آیۀ ۱۸۸ سورۀ اعراف که میفرماید: «وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ»؛ یعنی اگر انسان علم غیب میداشت شرور را از خود دفع میکرد و نقص را برای خود روا نمیداشت.بر این اساس، برخی متکلمان مسلمان از وجود شرور برای اثبات محدِث استفاده کردهاند و این کاملاً عکس رویکرد جدیدی است که پس از رنسانس مطرح شده و وجود شرور را دلیلی علیه وجود خدا مطرح میکنند.
انتهای پیام/